× بجز سیاست

آدرس وبلاگ من

a-ahmady.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/ahmad888

لیست دوستان

mehran

nazy

poria

مریم

mohsen

amir

majid

ali

???

mohammad

mohamad

adel

mohammad

aliمشاهده تمام دوستان

ارتباط مردم قم ومدائن با امام حسن عسکری

چندروز قبل از شهادت امام حسن عسکری ان حضرت به خادم خود ابو الادیان نامه هایی داد وبه او فرمود این نامه ها را به مدائن ببر وبه فلان وفلان و.. برسان پس از پانزده روز که به شهر سامرا باز گشتی ,صدای گریه از خانه من می شنوی و خواهی فهمید که من از دنیا رفته ام

ابو الادیان می گوید عرض کردم اگر چنین اتفاقی رخ داد به چه کسی به عنوان امام مر اجعه کنم؟

فرمود ان کس که جواب نامه ها را از تو مطالبه میکند امام بعد از من است

گفتم نشانه دیگری ذکر کن

فرمود ان کس بر جنازه من نماز می خواند

گفتنم نشانه دیگری ذکر کن

فرمود ان کس از محتوای همیان خبر می دهد

شکوه ملکوتی ان حضرت مانع شد که نشانه های دیگر بپرسم به سوی مدائن سفر کردم ونامه امام حسن عسکری را به صاحبانشان دادم وجواب نامه ها را گرفتم و روز پانزدهم به سامرا باز گشتم صدای گریه از خانه امام حسن شنیدم به انجا رفتم نا گاه جعفر کذاب (برادر امام حسن عسکری ))را دیدم که شیعیان به گرد او جمع شده اند وبه امو عنوان امام بعد از امام عسکری تبریک می گویند با خود گفتم اگر این شخصر ,امام شود مقام امامت لکه دار می گردد زیرا من جعفر کذاب را می شناختم که شرابخور وقمار باز بود وهمواره با الات لهو سر وکار داشت نزد او رفتم وتسلیت وتبریک گفتم هیچ سئوالی از من نکرد

سپس خادم خانه به نام عقید نزد جعفر امد وگفت ای اقای من برجنازه برادرت کفن پوشیده شد بیا بر ان نماز بخوان

جعفر با جمعی از همراهان ,کنار جنازه برای نماز امدند همین که جعفر اماده شد ناگاه کودکی از درون خانه بیرون امد وردای جعفر را گرفت وبه عقب کشید وفرمود ای عمو عقب بیا که من سزاوارتر به نماز بر جنازه پدرهم هستم

جعفر کنار امد وان کودک برجنازه نماز خواند بعد از نماز به من فرمود جواب نامه ها رابه من بده ,انها را به ان حضرت دادم با خود گفتم این دومین نشانه ولی یک نشانه دیگر (اطلاع از محتوی همیان)باقی مانده .. در همان ایام که ما در سوگ امام حسن عزدار بودیم

ناگاه دیدم جمعی از مردم قم به سامرا امدند وجویای امام حسن شدند فهمیدند از دنیا رفته است حاضرا ن,انها را به جعفر کذاب راهنمایی کردند

گروه قمی نزد جعفر امده وسلام کردند وتسلیت وتبریک گفتند وسپس گفتند همراه ما اموال ونامه هایی است بگو این اموال ونامه ها از کیست؟

جعفر عصبانی شد واز شدت ناراحتی ,لباس هایش را تکان می داد و می گفت اینها از من می خواهند از غیب خبر بدهم

در این هنگام ,خدمتکار از درون خانه (از نزد حضرت مهدی )بیرون امد وبه گروه قمی گفت در نزد شما نامه های فلانی وفلانی و...است ودر همیان هزار دینار وجود دارد انان امام راستین را شناختند ونامه وپول ها رابه خدمتکار دادند وگفتند ان کس که تو را نزد ما فرستاد تا به سئوال ما پاسخ بدهی ,امام برحق همان است

از کتاب فاطمه دوم نوشته محمد محمدی اشتهاردی

دوشنبه 8 اسفند 1390 - 12:33:46 AM