یاد ان روزی که ما هم سایه بر سر داشتیم همچو طفلان دگر در خانه مادر داشتیم
مادر مظلومه ی ما رفت از دست ما مرگ او را کی به این تجعیل باور داشیم
ا ندر ان رو.زی که اتش بر سرای ما زدند ما در ان جا حال مرغ سوخته پر داشتیم
امد ورفت از جهان محسن در ان غوغا دریغ ارزوی دیدن روی برادر داشتیم
از فراق روی مادر با پدر هر روزوشب دو برادر بزم ماتم با دو خواهر داشتیم
با فغان گوید موید انچه را میثم بگفت ای خوش ان روزی که ما در خانه مادر داشتیم
در فرازی دیگر
تو ای ثانی همان هستی که ره بر مادرم بستی
به یک ضربت تو بشکستی از او پهلو و از من دل
چو دستان تو را دیدم ببستم چشم ولرزیدم
صدای ناله بشنیدم خسوف ماه شدکامل
تو دیدی مادرم تنهاست به دور از دیده باباست
نگفتی طفل او این جاست غم مادر و را مشکل
ندیدی خردسالم من ندیدی در چه حالم من
ز غم بشکسته بالم من چسان او را برم منزل
به محشر از توام شاکی کشم اهی زغمناکی
به یادچادر خاکی که شد از ا شک چشمم گل
62071 بازدید
45 بازدید امروز
90 بازدید دیروز
725 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian