چرخ هستی کرد با هستم پدر تا تو را بگرفت ز دستم پدر
جای ان که بر سر زانوی تو من بمانم تا ببوسم روی تو
تو به روی دامنم بنشسته ای چشم های مهربان را بسته ای
نازنینا چشم خود را باز کن با نگاهی دخترت را ناز کن
کاش ای بابا تو دستی داشتی با دلم امشب نشستی داشتی
می نشستی روبرویم ای پدر می زدی شانه به مویم ای پدر
گیسویم با دست خود می بافتی چهره ام چون فاطمه می ساختی
می زدی بوسه به روی نیلی ام تا که گردد خوب جای سیلی ام
می کشیدی دست خود برپای من می گرفتی بوسه از اعضای من
می نهادی دست خود را بردلم تا نگردد طعنه و غم قا تلم
62227 بازدید
133 بازدید امروز
68 بازدید دیروز
800 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian